ساعتای تنهایی من..

این وبلاگ برای ساعتای تنهایی منه...

ساعتای تنهایی من..

این وبلاگ برای ساعتای تنهایی منه...

ساعتای تنهایی

عجب ساعتای بدی ین این ساعتای تنهایی

چه سکوتیه تو دلم حیف اینارو نمیدونی

دونه های اشکم میاد پایین از رو چشام

حالا که نیستی همشون می ریزن روی زمین جلوی پام

تو که نیستی دلم شده زندونِِ غم

حالا که رفتی میشینم تو این زندون

با یه دنیا غصه وغم.

لحظه های با تو بودن

تو لحظه هایی که با تو نیستم دوست دارم ساعتا زود بگذره تا بیام پیشت

تو لحظه هایی که با توام دوست دارم ساعت دقیقه بشه دقیقه ها ثانیه بشه

ثانیه ها دیگه نباشه چون دلم میخواددونه دونه نفساتو بشمارم

سرمو بذارم روی سرت چشماتو ببوسم بعد تورو در آغوش بگیرم

تا با تمام وجودم احساست کنم یه بوسه رو لبات بذارموبهت بگم

همیشه دوست دارم

تقدیم به م.ح عزیزم

توی تیک وتاک ساعت رو دیوار

لحظه ها آروم میان آروم میرن

توی یک سکوت یه خلوت یه اتاق

خاطراتم با تو باز میان میرن

واسه دیدن دوباره ی تو باز

تو خیالم گم میشم پیدا میشم

آخه تو تمام رویای منی

تا تورو نبینم آروم نمی شم..